سایه ی من (جلد دوم) به قلم زهرا باقری
پارت بیست و پنجم :
به خاطر شدت برخوردم به زمین هنوز احساس درد میکردم ولی این درد نبود که بهم اجازهی حرکت نمیداد...
انگار قفل شده بودم. با اون لباس نازک و شلوار خونگی کنار فضای خاکی رودخونه دراز کشیده بودم و به سختی نفس میکشیدم.
ولی تا کی میتونستم همو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
شفق
00ای بر پدرت لعنت ماهیر تودیگه چه عجوزه ای هستی اگه دستم بهت برسه اگه دستم برسه ، هیچ کاری هم نمیتونم بکنم 😁 یه دونه ای زهرا خانمی قلمت جادو میکنه برات اسفند دودکنم عزیزم